سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هنگامی که دانشمندی می میرد، چنان شکافی در اسلام پدید می آید که جز جانشینش آن را پر نسازد . [امام علی علیه السلام]
با قرآن و عترت

سلام بر مولا و سرورمان امید منتظران منجی

مولا جان

تبریک و شادباش ما را به مناسبت زادروز جد گرامیتان حضرت باقرالعلوم(ع) پذیرا باشید.

به امید ظهورتان و زیارت ائمه بقیع در کنار شما


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حلیمه درویشی 92/2/22:: 7:50 عصر     |     () نظر

شیخ مفید در ارشاد، نویسد: شریف ابو محمد حسن بن محمد از جدم، از یعقوب بن یزید از محمد بن ابى عمیر، از عبد الرحمن بن حجاج، از ابو عبد الله امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: محمد بن منکدر مى‏گفت: گمان نمى‏کردم کسى مانند على بن حسین، خلفى از خود باقى گذارد که فضل او را داشته باشد، تا اینکه پسرش محمد بن على را دیدم.

مى‏خواستم او را اندرزى گفته باشم اما او به من پند داد.ماجرا چنین بود که من به اطراف مدینه رفته بودم ساعت بسیار گرم مى‏بود.در آن هنگام با محمد بن على مواجه شدم.او هیکل‏ مند بود و به دو نفر از غلامانش تکیه داده بود.من با خودم گفتم: یکى از شیوخ قریش در این گرما و با این حال در طلب دنیا کوشش مى‏کند.به خدا او را اندرز خواهم گفت.پس نزدیک او شدم و سلامش دادم او نیز در حالى که عرق مى‏ریخت با گشاده‏ رویى جوابم گفت.به وى عرض کردم: خداوند کار ترا اصلاح کناد! یکى از شیوخ قریش در این ساعت و با این حال براى دنیا کوشش مى‏کند! به راستى اگر مرگ فرا رسد و تو در این حال باشى چه مى‏کنى؟ او دستان خود را از غلامانش برگرفت و به خود تکیه کرد و گفت: به خدا سوگند اگر مرگ من در این حالت فرا رسد مرگم فرا رسیده در حالى که من به طاعتى از طاعات الهى مشغولم.در حقیقت من با این طاعت مى‏خواهم خود را از تو و از دیگران بى‏ نیاز کنم.بلکه من هنگامى از مرگ باک دارم که از راه برسد در حالى که من مشغول به یکى از معاصى الهى باشم.

محمد بن مکندر گوید: گفتم: «خدا ترا رحمت کند! مى‏خواستم اندرزت گفته باشم اما تو به من اندرز دادى» .

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حلیمه درویشی 92/2/22:: 7:7 عصر     |     () نظر

حلول ماه رجب و آغاز بهار نیایش و بندگی و فرخنده میلاد خجسته حضرت امام محمدباقر(ع) به محضر فرزند ارجمندشان حضرت ولی عصر امام زمان(عج) و همه ی دوستداران ایشان  مبارک باد،

گفتاری از آن حضرت در موضوع توحید تقدیم می گردد:

بنابر نقل مدائنى، روزى یکى از اعراب بادیه به خدمت ابو جعفر محمد بن على آمد و از وى پرسید: آیا به هنگام عبادت خداوند هیچ او را دیده‏ اى؟ امام پاسخ داد: من چیزى را که ندیده باشم عبادت نمى‏کنم.اعرابى پرسید: چگونه او را دیده‏ اى؟ فرمود: دیدگان نتوانند او را دید اما دلها با نور حقایق ایمان او را مى‏ بینند.با حواس به درک نمى‏ آید و با مردمان قیاس نمى‏ شود.با نشانه‏ ها شناخته شود و با علامتها موصوف گردد.در کار خود هرگز ستم روا نمى‏ دارد.او خداوندى است که جز او معبودى نیست.اعرابى با شنیدن پاسخ امام باقر (ع) گفت: خداوند خود آگاه‏تر است که رسالتش را کجا قرار دهد.


کتاب: سیره معصومان، ج 5، ص 18
نویسنده: سید محسن امین
ترجمه: على حجتى کرمانى


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حلیمه درویشی 92/2/22:: 6:41 عصر     |     () نظر

متی ترانا و نراک

مولا جان شما هر لحظه اراده کنی ما را می بینی

آیا شود زمانی ما هم تو را ببینیم

وز  روی همچو ماهت گلخنده ها بچینیم


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حلیمه درویشی 92/2/19:: 6:24 صبح     |     () نظر

   پیامبر صلى الله علیه و آله: :  

 

   خَیرُکُم خَیرُکُم‏ لِنِسائِهِ‏ و أنا خَیرُکُم لِنِسائِی  

 

  بهترینِ شما، کسى است که نسبت به زنانش بهتر باشد و من بهترین شما نسبت به همسران خود هستم  

 

   کتاب من لایحضره الفقیه : ج 3 ، ص 443

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حلیمه درویشی 92/2/17:: 6:42 صبح     |     () نظر
   1   2   3      >